راستینراستین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

راستین

اولین خنده

امروز شش هفته گذشته است. حالا که مشغول نوشتن هستم تو را در آغوش گرفته ام و تو که مشغول سکسکه زدن هستی مدام پستانکت را می اندازی و گریه را سر میدهی و تازگیها هم یاد گرفته ای دستکش ات را دربیاوری و سینه ام را چنگ بزنی. من هم مجبورم هر یک دقیقه یک بار پستانکت را در دهانت بگذارم و دستی بر سرت بکشم و آرامت کنم و این وسط ها هم چند کلمه ای بنویسم. باید بنویسم چون اگر بخواهم منتظر فرصت مناسب باشم هیچ وقت دست نخواهد داد. لحظه ها می گذرند و تو بزرگ می شوی و من لحظه هایت را ثبت نکرده، از دست خواهم داد. زمانی که خوابی هم یا باید استراحت کنم که کم نیاورم یا کارهای خانه بر سرم خراب می شوند. با اینکه من و پدرت دونفره شبانه روز مشغولیم اما هر دو زمان کم می ...
29 شهريور 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به راستین می باشد